من آخرین رهگذرم تو این خیابونِ بلنددیر اومدم که زود برم ، دل به صدای من نبندیه روز توی برقِ چشات خورشیدو پیدا میکنمآی شب تارِ سوت و کور ! به آرزوی من نخند
شیشهء دل را شکستن احتیاجش سنگ نیستاین شقایق با نگاهی ســـرد پرپر میشود
من آخرین رهگذرم تو این خیابونِ بلند
دیر اومدم که زود برم ، دل به صدای من نبند
یه روز توی برقِ چشات خورشیدو پیدا میکنم
آی شب تارِ سوت و کور ! به آرزوی من نخند
شیشهء دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
این شقایق با نگاهی ســـرد پرپر میشود